دلم شدیدا هوس عشق بازی کرده،حالا که پسریم خونشو فروخته،من هوس س.ک.س کردمخب حالا چیکار کنم؟؟؟

تف به مامانش که مجبورش کرد خونشو بفروشه،آخه این چه وضعشه؟؟؟یه پسر 30ساله باید با مامان باباش زندگی کنه؟؟؟؟حالم از این مامانش بهم میخوره

نظرات 1 + ارسال نظر
جلال شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 23:52 http://felakat2.blogsky.com/

ممنون که به وبلاگ من سر زدی

امیدوارم زندگی پر شوری داشته باشی

من با یک دختر خوب اهوازی مدتی رفیق بودم. جالب اینجاست هیچ وقت ندیدمش! از اون دوستای اس ام اسی. تنها بودیم دیگه. روزهای قشنگی بود . . .

یاد این شعر افتادم :

دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد
تکیه بر عهد و تو و باد صبا نتوان کرد . . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد